به اسم آزادي
يادمان باشد به اسم آزادي راه به آزادي مي بندند.
آقاي روحاني فقط امامه اش به سر بود وعبايش به دوش.عباي گران قيمتي هم داشت.از دوم خرداد آمده بود.
به خوبي مشکلات جوانان را مي دانست وليکن براي حلش نيامده بود گرچه براي حل مشکلات جوانان شعارهاي خوبي مي داد.شعارهاي آب وتاب دار و براي خودشان نان دار.
بدون واسطه از اقوامش شنيده بودم که براي عروسي اي به يزد رفته بودکه همسر محترمه ايشان پوست حيواني به دوش انداخته بود به چه قيمتي.!
شايد الگويش محمدرضاشاه بود نه شاه حسين عليه السلام.فکر نکني به همان پوسته قضاوت کردم.
هم کاسه اي اش هم خوب به سر فرزندش شب عروسي سکه بهار آزادي مي انداخت.ولي گذشت زمان نشان داد سکه بردگي وخفت بود که مي ريخت.
کار را به جايي رساندن که تقريب هزار وسيصدواندي سال بعداز قيام حسين که سلام خدا براو باد ،در عاشورا 1388شمسي به خيابان آمدند.به بيابان آمده بودند. در روز واقعه کف مي زدندو هله هله مي کردند.
راستي يادشان رفته بود?/ ?/ ?? ولادت هشتمين اختررا.شيخ وآقاي روحاني يادش رفته بود 8سال دفاع مقدس را.رزمند هاي عزيزمان را که قبل از رفتن پاي بوس امام رضا عليه السلام مي شدند.چند ماه بعد حکمت ?/? /??معلوم شد.خدارا شکر.
البته ثارالله عليه السلام از اول تکليف ما را روشن کرده بود.
فرموده باشندبه اين مضمون:اينان شکمهايشان از حرام پر شده /اگر حق به اينان اثر نمي کند.
اما حرفي باشما:
مگر در تاريخ نداريم که طوري بر علي (ع) تبليغ کردند که وقتي مولا در محراب شهيد مي شوند /مي گويند مگر علي نماز مي خواند.مراقب تبليغ هاي نادرست باشيم.
حرفي بانفسم:
دنيا گذر است.از الان براي روز واقعه جاي خودت را پيدا کن.کل يوم... وکل ارض....
حرفي بارهبر:
اگر همه کشته بشيم سيد علي /نمي زاريم تنها بشي سيدعلي
حرف رهبر با حجت ابن الحسن(عج):
بدن ضعيفي دارم واندک آبرويي...