شیمی وزندگی
در مدرسه با سه شکل ماده آشنا میشویم: گاز، مایع و جامد. ولی اینها نیمی از حالات ماده اند. شش شکل ماده وجود دارد: جامد، مایع، گاز، پلاسما، ماده چگال باس-اینشتین و حالت تازه کشفشده: ماده چگال فرمیونی. تمام دانشآموزان راهنمایی خصوصیات حالات معمول ماده روی زمین را میشناسند. مواد جامد در برابر تغییر شکل مقاومت میکنند، آنها سفت و گاهی شکننده اند. مایعها جاری میشوند و به سختی متراکم میگردند و شکل ظرف خود را میگیرند.
گازها کم چگالتر اند و سادهتر متراکم میشوند و نهتنها شکل ظرف محتویشان را میگیرند، بلکه آنقدر منبسط میشوند تا کاملا آن را پر کنند.
حالت چهارم ماده، پلاسما، شبیه گاز است و از اتمهایی تشکیل شدهاست که تمام یا تعدادی از الکترونهای خود را از دست دادهاند (یونیده شدهاند). بیشتر ماده جهان در حالت پلاسماست، مثل خورشید که از پلاسما تشکیل شدهاست. پلاسما اغلب بسیار گرم است و میتوان آن را در میدانهای مغناطیسی به دام انداخت.
حالت پنجم با نام ماده چگال بوز-اینشتین (Bose-Einstein condensate) که در سال 1995 کشف شد، در اثر سرد شدن ذراتی به نام بوزونها (Bosons) تا دماهایی بسیار پایین پدید میآید. بوزونهای سرد در هم فرومیروند و ابر ذرهای که رفتاری بیشتر شبیه یک موج دارد تا ذرهای معمولی شکل میگیرد. ماده چگال بوز-اینشتین شکنندهاست و سرعت عبور نور در آن بسیار کم است.
حالت تازه هم ماده چگال فرمیونی (Fermionic condensate) است. دبورا جین (Deborah Jin) از دانشگاه کلورادو که گروهش در اواخر پاییز سال 1382 موفق به کشف این شکل تازه ماده شدهاست، میگوید: وقتی شکل جدیدی از ماده روبرو میشوید باید زمانی را صرف شناخت ویژگیهایش کنید. آنها این ماده تازه را با سرد کردن ابری از پانصدهزار اتم پتاسیم – 40 تا دمایی کمتر از یک میلیونیم درجه بالاتر از صفر مطلق پدیدآوردند. این اتمها در چنین دمایی بدون گرانروی جریان مییابند و این نشانه ظهور مادهای جدید بود. در دماهای پایینتر چه اتفاقی میافتد؟ هنوز نمیدانیم.
ماده چگال فرمیونی بسیار شبیه ماده چگال بوز-اینشتین (BEC) است. ذرلت بنیادی و اتمها در طبیعت می نوانند به شکل بوزون یا فرمیون باشند. یکی از تفاوتهای اساسی میان آنها حالتهای کوانتومی مجزابرای ذرات است. تعداد زیادی بوزون می توانند در یک حالت کوانتومی باشند ، مثلا انرژی ، اسپین و ... آنها یکی باشد ، اما مطابق اصل طرد پائولی دو فرمیون نمی توانند همزمان حالتهای کوانتومی یکسان داشته باشند. برای همین مثلا در آرایش اتمی ، للکترونها که فرمیون هستند نمی توانند همگی در یک تراز انرژی قرار گیرند.در هر اربیتال تنها دو الکترون که اسپینهای متفاوت داشته باشند جا می گیرد و الکترونهای بعدی باید یه اربیتال دیگری با انرژی بالاتر بروند.
ینابراین اگر فرمیونها را سرد کنیم و انرژی آنها را بگیریم ، ابتدا پایینترین تراز انرژی پر می شود ، اما ذره بعدی باید به ترازی با انرژی بالاتر برود. وجود ماده چگال فرمیونی همانند ماده چگال یوز- اینشتین سالها قبل پیش بینی شده و خواص آن محاسبه شده بود ، اما رسیدن به دمای نزدیک به صفر مطلق که برای تشکیل این شکل ماده لازم است تا کنون ممکن نشده بود. هر دو از فرورفتن اتمها در دماهایی بسیار پایین ساختهمیشوند. اتمهای BEC بوزون اند و اتمهای ماده چگال فرمیونی، فرمیون. اما اینها به چه معنی اند؟
بوزونها می توانند همگی در یک تراز انرژی قرارگیرند. به طور کلی اگر تعداد الکترون + پروتون + نوترون اتمی عددی زوج باشد، آن اتم یک بوزون است. مثلا اتمهای سدیم معمولی بوزون اند و میتوانند به حالت فاز چگال بوز-اینشتین ادغام شوند.
اما فرمیونها مطابق اصل طرد پائولی نمیتوانند در یک حالت کوآنتومی هم ادغام شوند. هر اتمی که تعداد الکترونها + پروتونها + نوترونهایش عددی فرد باشد، مثل پتاسیم – 40 یک فرمیون است.
گروه جین برای مقابله با خواص ادغامناپذیری فرمیونها از تأثیر میدان مغناطیسی بر آنها استفادهکردند. میدان مغناطیسی سبب میشود ) فرمیونهای تنها جفت شوند. قدرت این پیوند را میدان مغناطیسی تعیین میکند. جفتهای اتمهای پتاسیم برخی از خواص فرمیونیشان را حفظ میکنند، ولی کمی شبیه بوزونها عمل خواهندکرد. یک جفت فرمیون میتواند در جفت دیگری ادغام شود - و جفت تازه در جفتی دیگر ...- تا سرانجام ماده چگال فرمیونی شکلگیرد.
در اثر این پدیده، گرانروی (Viscosity) ماده به وجود آمده باید بسیار کم باشد.
مشابه این پدیده را در ابررسانایی میبینیم. در یک ابررسانا، جفتهای الکترون (الکترونها فرمیون اند) میتوانند بدون هیچ مقاومتی جریان یابند. متأسفانه مطالعه و دسترسی به ابررساناها بسیار مشکل است. گرمترین ابررسانای امروزی باید در دمای 135- درجه سانتیگیراد عمل میکند و این بزرگترین مشکل برای مطالعه و استفاده از آنهاست. قدرت جفتشدن شگفتانگیز در حالت جدید، دانشمندان را امیدوار کردهاست که بتوانند از یافتههای خود درباره حالت تازه ماده، برای تولید ابررساناها در دمای اتاق استفادهکنند.
ابررساناها کاربردهای فراوانی در علوم و فنآوری فضایی دارند. برای مثال ژیروسکوپهایی که برای هدایت فضاپیماها در مدار استفاده میشوند، با آهنرباهای ابررسانا بسیار دقیقتر کارمیکنند. همچنین چون ابررساناها میتوانند حامل جریانهای بیشتر در اندازههای کوچکتری نسبت به یک سیم مسی باشند، حجم موتورهایی که از آنها ساختهمیشود 4 تا 6 برابر کوچکتر از موتورهای امروزی فضاپیماها خواهدبود.
آیا می دانید سالمترین و بهترین نان کدام نان است؟
الف: نان سنگک: از نظر ویتامین های گروه B و اسید فولیک، املاح معدنی و پروتئین های ضروری بدن، بهترین نان است. از آرد سبوسدار تهیه می شود. از مواد آلی ، فیبر و سبوس حین خمیر کردن آرد آن چیزی کسر نمی شود. بهمین خاطر:
1- تیره رنگ و هضم آن کمی سخت تر است.
2- از عوارض عروقی ، گوارشی و سرطان جلوگیری می کند.
3- تنها نان مطلوب بیماران دیابتی است.
4- بخاطر داشتن مخمّر ، تخمیر طولانی و کامل خواهد بود در نتیجه اسید فیتیکِ آرد گندم را که مانع جذب آهن و کلسیم در بدن می شود ، تجزیه می کند. پس مصرف جوش شیرین در این نان نادر است
ب: نان بربری: از آرد سفید تهیه می شود هنگام پخت به سطح خمیر آن مقداری سبوس می زنند. در این نان هم بخاطر داشتن مخمّر ، تخمیر طولانی و کامل خواهد بود در نتیجه اسید فیتیکِ آرد گندم را که مانع جذب آهن و کلسیم در بدن می شود ، تجزیه می کند. پس مصرف جوش شیرین در نان بربری هم نادر است.
ج: نان تافتون: آرد این نان نسبت به آرد نان سنگک سبوس پایین تری دارد. تخمیر آن کوتاه است پس به آن جوش شیرین میزنند جوش شیرینNaHCO3 بسیار قلیایی است و عوارضی همچون کم خونی ، پوکی استخوان ، سوء هاضمه، افسردگی ، بی حالی، افزایش فشار خون ، سوزش جدار داخلی معده ، سوءجذب آهن و کلسیم دارد.
د: نان لواش: آرد این نان نسبت به آرد نان تافتون سبوس پایین تری دارد. کوتاهترین زمان تخمیر را دارد و پخت آن سریعتر است
من از چرخش الکترون ها به دور هسته آموختم که کل جهان به دور مرکز هستی می چرخد و از حرکت پیوسته ذرات چه ارتعاشی چه انتقالی یا دورانی که ثبات و سکون در آفرینش راه ندارد و پیوسته در مسیر تغییر و تحول و تکامل هستیم.
از شیمی آموختم که هر چه فاصله ما از مرکز افرینش وخالق هستی بیشتر باشد ما و نیستی ما آسانتر خواهد بود همانطوری که جدا کردن الکترون از دورترین لایه اتم آسانتر است.
از تلاش ذرات بی شعور برای پایدار شدن متعجب شدم و دریافتم که شعوری والا و اندیشه ای برتر در پس پرده هدایت گر نقش ها و طرح هاست.
از پیوند اتم ها برای پایدارشدن دریافتم که اتحاد در مرز پایداری است
و از گازهای نجیب کامل شدن را رمز پایداری یافتم.
از بحث واکنشهای چند مرحله ای و زنجیری آموختم که ما ذره های حد واسط مراحل زندگی هستیم که در یک مرحله واکنش متولد می شویم و در واکنشی دیگر می میریم و هدف آفرینش و خلقت فراتر از تولید و مصرف ماست.
از بحث تعادل های شیمیایی و واکنشهای برگشت پذیر آموختم که جهان تعادلی است پویا و دینامیک که گرچه در ظاهر خواص ماکروسکوپی ثابت و یا متغییری دارد اما در درون در تکاپو و فعال است
... و از شیمی آموختم که از دست دادن فرصت ها واکنش های برگشت ناپذیری هستند که تکرار انها میسر نخواهد بود.